English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8749 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
on hand U وسایل موجود درانبار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
victualling bill U پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
line item U اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
stock U درانبار
stocked U درانبار
polymorph U عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
warehouse refusal U اعلام عدم وجود درانبار
location survey U بازرسی در جای اجناس درانبار
current ratio U نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
warehouse refusal U اعلام عدم موجودی کالا درانبار
lot integrity U دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
implied malice U سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
prevention of stripping U ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
cpu U سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackles U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting U وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recovers U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
excess property U وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
channelled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios U توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays U محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
location audit U تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
cryptoancillary equipment U وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
landing aids U وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
pioneer tools U وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic issue items U وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
kits U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
handy U موجود
handiest U موجود
entity U موجود
entities U موجود
extant U موجود
stock U موجود
handier U موجود
stocked U موجود
inesse U موجود
in store U موجود
going U موجود
existing U موجود
disposal U موجود
life U موجود
existent U موجود
lives U موجود
available U موجود
bound U موجود
on hand U موجود
to the fore U موجود
ready money U پول موجود
records available U اطلاعات موجود
presenting U موجود اماده
existing circumstances U شرایط موجود
inexistent U غیر موجود
presents U موجود اماده
presented U موجود اماده
thing U لباس موجود
status quo U وضع موجود
real U واقعی موجود
effective strength U استعدادرزمی موجود
biotype U موجود همزیست
present U موجود اماده
fleet in being U ناوگان موجود
availability U موجود بودن
to be there U موجود بودن
spot goods U کالاهای موجود
wight U موجود زنده
to have in stock U موجود داشتن
gremlin U موجود وهمی
available goods U کالاهای موجود
gremlins U موجود وهمی
available balance U مانده موجود
undertones U ته صدا موجود در زمینه
uric U موجود در ادرار پیشابی
undertone U ته صدا موجود در زمینه
being U موجود زنده شخصیت
nonentities U چیز غیر موجود
The root of exisiting differences. U ریشه اختلافات موجود
nonentity U چیز غیر موجود
superman U موجود مافوق انسان
free U موجود در دیسک یا حافظه
freed U موجود در دیسک یا حافظه
freeing U موجود در دیسک یا حافظه
microorganism U موجود ذره بینی
supermen U موجود مافوق انسان
dermatome U قسمت خارجی یک موجود
organism U ترکیب موجود زنده
hygroscopic moisture U رطوبت موجود در هوا
extant U نسخهء موجود و باقی
frees U موجود در دیسک یا حافظه
anaerobe U موجود غیر هوازی
virtual U موجود بالقوه تقدیری
hemophile U موجود خون دوست
biogenic U موجد موجود زنده
all available U تمام توپخانه موجود
preexistent U ازلیت موجود از قبل
organisms U ترکیب موجود زنده
available supply rate U نواخت اماد موجود
polyembryony U موجود چند جنینی
stock accounting U حساب کالاهای موجود
clara U هدف موجود نیست
microorganisms U موجود ذره بینی
water hardness U [میزان املاح موجود در آب]
back order U اماد غیر موجود
built in U موجود در داخل چیزی
menus U لیستی از انتخابهای اولیه موجود
menu U لیستی از انتخابهای اولیه موجود
humus U موار الی موجود در خاک
hydrotaxis U واکنش موجود زنده نسبت به اب
hypostasis U موجود فرضی حالت تعلیق
taxis U واکنش موجود زنده در برابرگرایش
ubiquitous U همه جا حاضر موجود درهمه جا
available supply rate U نواخت اماد مهمات موجود
ammunition available supply rate U نواخت اماد مهمات موجود
humidity U میزان بخار اب موجود درهوا
ammunition in hands of troops U مهمات موجود در دست یگانها
banshee U موجود وهمی بشکل روح
banshees U موجود وهمی بشکل روح
satyrs U موجود نیمه انسان ونیمه بز
moisture content U درصد رطوبت موجود در خاک
avaiiability U موجود بودن بدرد خوردن
solute U جسم حل شده موجود در محلول
latent U اضافه ازفرفیت بار موجود
NO VACANCIES U اتاق خالی موجود نیست.
beach reserves U ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
satyr U موجود نیمه انسان ونیمه بز
symbiont U موجود زنده اجتمای یا همزی
zapping U حذف داده موجود در فضای کاری
availability edit U بررسی موجود بودن اقلام درخواستی
intravenous U موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
addressability U کنترل موجود روی پیکسلهای صفحه
zap U حذف داده موجود در فضای کاری
cybercafe U نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
zapped U حذف داده موجود در فضای کاری
armament U جنگ افزار موجود روی وسیله
armaments U جنگ افزار موجود روی وسیله
zaps U حذف داده موجود در فضای کاری
radicalism U اجتماعی موجود سا سیستم فکری افراطی
abiogenesis U ایجاد موجود زنده از موادبی جان
biont U واحد مستقل موجود زنده سلول
intravenously U موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
background U اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
sops U رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sop U رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
nucleon U پروتون یا نوترون موجود درهسته اتمی
We dont have it in stock . U این جنس موجود نیست ( نداریم )
There are no tickets available for tonight . U بلیط برای امشب موجود نیست
keratin U ماده شاخی موجود در مووناخن و شاخ
preexist U ازلی بودن قبلا موجود شدن
sylph U روح یا موجود ساکن در هوا جن هوایی
backgrounds U اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
halobiont U موجود زیست کننده دراب شور
set up U انتخابهای موجود هنگام نصب سیستم
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
aprFs-ski U فعالیتهای عمومی و سرگرمیهای موجود در پناهگاههای اسکی
net storage U انبار بار قوال انبارهای موجود در یک شبکه
backtab U برگرداندن نشانه گر به یک واحد عقب تر از موقعیت موجود
peripheral U فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
recombinant U موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
resource U تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
staged crews U خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
stare decisis U قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
This is the oldest Persian script in existence. U این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
delivery forecast U پیش بینی اشکالات موجود درسیستم تولید
To preserve the status quo . U وضع موجود ( شرایط فعلی ) را حفظ کردن
gamodeme U نژاد دور افتاده یا منزوی موجود زنده
dock warrant U سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
anticatalyst U مادهای که موجب وقفهء واکنشهای حیاتی موجود میشود
subject to being unsold U فروخته نشده باشد درصورت موجود بودن کالا
riparian law U قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
formalism U اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
metabolism U تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
terpene U هیدروکربن هایی موجود در اسانس بفرمول 61H 01C
fixes U تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
fix U تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
genes U عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
gene U عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
metabolisms U تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
prtsc U کلیدی که محتوای موجود روی صفحه را به چاپگر بفرستد
short lot U کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
analog U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
proprioceptive U تحریک شده در اثر تحریکات درونی عضو موجود زنده
manning level U درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
Recent search history Forum search
2New Format
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1filter-based devices
1pairing off
2سلام یه دیکشنری برای ترجمه همزمان چندین کلمه میخوام؟ لطفا راهنماییم کنید. اشکال گوگل ترنسلیت اینه که برای هر کلمه فقط یک معنی رو مینویسه.
0coopling
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com